به چه معنا استعاره بيمعناست
«استعاره کار روياست در زبان»؛ دانلد ديويدسن مقالهي خود با عنوان «آنچه معناي استعاره است»1 را با اين استعاره آغاز ميکند و بدين شکل نشان ميدهد که درست همانگونه که ادعا میکند استعاره را ميتوان حتي در فلسفه هم به کار گرفت، چرا که در نظر ديويدسون هرچند استعاره فاقد معناست اما امري مهم در ارتباط و کنش هاي انساني به شمار ميآيد. براي فهم اينکه چگونه ميتوان استعاره را فاقد معنا اما با اهميت تلقي کرد،بايد به تحليل ديويدسون از استعاره رجوع کرد و همچنين آراي وي درباره ي زبان و معنا را نيز نبايد از نظر دور داشت، لذا در اين نوشته ميکوشم ابتدا به اختصار شرح کوتاهي از آراي ديويدسن دربارهي زبان و معنا تا آنجا که براي فهم نگره اش دربارهي استعاره لازم است بدست دهم و سپس با تفصيل بيشتر به آراي وي درباره ي استعاره اشاره کنم...
در یکی از قسمتهای سریال ابن سینا که
این روزها دوباره در شبکهی 4 تکرار میشود، ابن سینا و ابوریحان بیرونی
با هم نمایش داده میشوند. در یکی از صحنههای این قسمت ابن سینا، ابوریحان
بیرونی و پیرمردی که ندانستم کیست و یک اسب سیاه در باغی قدم میزنند. ابتدا
ابوریحان مینالد از اینکه اهل علم مجبورند...