ملاحظاتي پيرامون ارتقاي کارآمدي علوم انساني در ايران

 

دکتر غلامرضا ذاکرصالحي

استاديار مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي

 

 

اين نوشتار در ابتدا به پارهاي مشکلات و نارساييها در زمينه‌ی رابطه‌ی علوم انساني و نظام اشتغال ميپردازد از جمله:

1. فقدان سياست آموزشي در ايران و به تبع آن نبود سياست آموزش عالي که اين معضل با اتکا به آمار و ارقام اثبات ميشود.

2. الگوي دانشگاهي نامناسب (الگوي ناپلئوني - فرانسوي)

3. وجود انتظارات متعارض و ناهمگون و بلندپروازانه از علومانساني

4. فقدان نظام اشتغال به معني سيستم اشتغال در کشور

5. نبود رويکرد جامع و سيستمي براي حل مسأله‌ی اشتغال

در بخش دوم مقاله با نگاهي واقعگرايانه و با اتکا به دادههاي عيني، به برخي شبهات که به تخطئه‌ی علومانساني در ايران و متهم نمودن آن به ضعف و ناکارآمدي منجر شده است، پاسخ داده ميشود. از جمله مسأله ضعيف توليد علم در علومانساني و موضوع ضعف توانمنديهاي شغلي دانشآموختگان اين رشتهها.

در پايان اين نوشته، چند پيشنهاد به منظور ارتقاي کارآمدي علومانساني و هماهنگي بيشتر آن با نيازهاي بازار کار ارايه ميشود. رئوس اين پيشنهادات عبارتند از :

1. توجه ويژه به فناوريهاي فرهنگي که در بازار کار کاربرد فراوان دارند.

2. اهميت دادن به دو حلقه‌ي مفقوده در زنجيره‌ي توليد تا مصرف علومانساني يعني فرآيند اشاعه و فرآيند سياستسازي

3. انجام اقداماتي به منظور افزايش جاذبه و منزلت اجتماعي مشاغل علومانساني