فقدان آمايش سرزمين و تشديد بحران اشتغال

در رشته‌هاي علوم انساني

 

دكتر ابوالحسن رياضي

عضو هيأت علمي وزارت علوم، تحقيقات و فنآوري

 

اگر توزيع مناسب جمعيت و فعاليت‌ها در پهنه سرزمين، با هدف استفاده كارآمد از قابليت‌ها و مزيت‌هاي كشور را آمايش سرزمين بدانيم، برنامه‌ريزي بلند مدت و جامع براي بهره‌گيري از منابع انساني ضرورت بديهي آمايش محسوب خواهد شد.

در اين رهگذر موضوع كميت و كيفيت جمعيت موجود و نيروي انساني مورد نياز مناطق مختلف كشور بايد جهت‌گيري آموزش‌ها مورد نياز را در سطح آموزش و پرورش و آموزش عالي تعيين كند. به ديگر سخن ظرفيت توسعه مناطق مختلف در يك دوره بلند مدت با حجم فعاليت‌هاي مختلف اقتصادي ـ‌ اجتماعي از جمله فعاليت‌هاي آموزش عالي قابل تعريف و برنامه‌ريزي است.

متأسفانه توسعهی پرشتاب دانشگاهي و مراكز آموزش عالي در سالهاي پس از انقلاب توسعه‌اي بي ضابطه، بي‌برنامه و فاقد نگرش كلان و آمايش هدفمند بوده است. افت كيفي آموزش‌ها به ويژه آموزش علومانساني، تمركز بيش از حد دانشگاهها در تهران، جذب بدون مطالعه‌ی دانشجو در رشته‌هاي علومانساني (بيش از 55 درصد كل دانشجويان كشور)، عدم تناسب كمي و كيفي فارغ‌التحصيلان با نيازهاي كشور موجب اختلال در جذب و توزيع فارغ‌التحصيلان علومانساني در بازار كار شده‌اند. كم توجهي به عواملي همچون ضعف امكانات و منابع مورد نياز، رشد اندك حرفه‌اي اعضاء هيأت علمي، عدم رضايتمندي دانشجويان از رشته خويش، شكاف ميان آموزش دانشجويان علومانساني و فارغ‌التحصيلان اين رشته را بيش از پيش نموده است.

متأسفانه زنجيره‌ي بي‌برنامگي و فقدان نگرش كلان در آموزش علومانساني را بايد در حلقه‌ی اول نظام برنامه‌ريزي كشور يعني غيبت آمايش سرزمين در گام اول برنامهی توسعه‌ی كشور جستوجو نمود كه اين مسأله خود ريشه در فقدان عزم و اراده در تدوين برنامه‌هاي توسعه‌اي براساس مطالعات آمايش سرزمين، مقاومت نظام مديريت و برنامه‌ريزي كلان در تفويض اختيارات و از ميان رفتن تمركز و در نتيجه ضعف يا فقر قوانين همسو با مقتضيات آمايش دارد.