ضرورت ايجاد نظام ملي نوآوري در علومانساني

به جهت توسعه‌ی پايدار در کشور

 

دکتر کامبيز طالبي

عضو هيأت علمي دانشکده کارآفريني دانشگاه تهران

 

تغييرات سريع و وسيع محيط اجتماعي و اقتصادي شرايط جديدي را براي آموزش عالي ايجاد کرده است. ارتباط هر چه بيشتر، عميق‌تر و با تنوع بيشتر بين نظام ملي آموزش عالي با نظام ملي نوآوري و عادت به‌کارگيري فن‌آوري در توسعه‌ی زمينه‌هاي مستعد اشتغال خصوصاً در زمينه‌‌‌ی علوم‌انساني در کشور را افزايش داده و به‌علاوه از طريق نياز جامعه به استفاده از زمينه‌هاي علمي در شاخه‌ی علوم‌انساني و خصوصاً دانش به روز در اين علوم باعث پر رنگ‌تر شدن نقش کشور در توسعه‌‌ی ملي از بعد فرهنگي و اجتماعي خواهد شد.

 

درونماي جهاني با چالش‌هاي فراواني در حوزه‌ی اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي روبه‌رو شده و يا در حال روبه‌رو شدن مي‌باشد. افزايش ناهنجاري‌هاي اجتماعي، عدم استفاده از متخصصين حوزه‌ی علوم‌انساني در زمينه‌هاي ايجاد هنجاري‌هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي در فرآيند توسعه و متأسفانه نگرش تک‌بعدي به فرآيند توسعه که صرفاً در قالب استفاده از سخت افزار تنها راه حل توسعه جوامع در نظر گرفته شده است. نظر به اين‌که بيشترين تغييرات در حوزه‌‌ی علوم و به اصطلاح پويايي در حوزه‌ی علوم، متعلق به حوزه علوم‌انساني مي‌باشد که علاوه بر تقويت رشته‌هاي اصلي اين حوزه، زير شاخه‌هاي تازه‌اي با توجه به توسعه‌ی علم و با در نظر گرفتن تغييرات محيط اجتماعي صورت پذيرفته است. بنابر اطلاعات و آمار به‌دست آمده که در مرکز تحقيقات علوم‌انساني آمريکا وجود دارد سهم تخصيص علوم‌انساني در توليد ناخالص ملي به طور مستقيم 41% و به طور غيرمستقيم بالغ بر 50% مي‌باشد. بيشترين شاغل ايجاد شده که ماحصل تفکر کارآفريني مي‌باشد برخاسته از افراد تحصيلکرده در حوزه علوم‌انساني بوده است. در بخش اقتصادي، به‌کارگيري نوآوري‌هاي به‌کار رفته شده توسط فارغ‌التحصيلان علوم‌انساني که در زيرشاخه‌ی اقتصادي، علوم مديريت و بازرگاني فعاليت دارند باعث گرديده است که عمده‌ی اشتغال‌هاي پايدار و رو به رشد در بخش خدمات و فعاليت‌هاي اقتصادي ‌باشد که توسط کارآفرينان دانش‌آموخته‌ در حوزه علوم‌انساني مي‌باشند.

انتظار مي‌رود در قرن بيست و يکم، تغييرات بيشتري در حوزه علوم‌انساني و نياز جامعه‌ی بشري چه از لحاظ سلامت روان و چه از لحاظ توسعه‌ی کسب و کارهايي که نياز به کارآفرينان دانش‌آموخته‌ی علوم‌انساني دارد بيشتر ‌شود. تغييرات گسترده در نظام آموزشي در دنيا و در کشورهاي توسعه يافته، تغييرات در حوزه اقتصادي و نياز به کارآفرينان نوانديش در اين حوزه، احساس نياز شديد جوامع صنعتي به توسعه‌ی فرهنگ اجتماعي و تقويت اين حوزه و نهايتاً نقش هنر و هنرمندان در ايجاد پارادايم‌هاي جديد از اشتغال باعث گرديده است که به بحث استفاده از دانش‌آموختگان حوزه‌ی علوم‌انساني و فعاليت‌هاي کارآفرينانه‌ی آن توجه خاص شود. بر اساس آمار منتشره توسط يکي از دانشگاه‌هاي معتبر جهاني در ايالات متحده آمريکا بيش از 63% از ادامه‌دهندگان تحصيلات دانشگاهي گرايش به حوزه‌ی علوم‌انساني دارند و به اين دليل اين آمار آورده شده است که از اصلي‌ترين شاخص برگزيدن رشته‌ی تحصيلي در آمريکا، امنيت شغلي و درآمد مي‌باشد.

بنابراين بازنگري و راهبرد و نظام آموزش عالي در بخش علوم‌انساني به منظور تأمين نياز جامعه به تحصيل‌کردگان علوم‌انساني که بتواند سهم لازم خود را در توسعه‌ی همه جانبه‌ی کشور از لحاظ ايده‌هاي خلاق و نو فراهم سازند امري ضروري است.